FOFB: The Fear That You’re Falling Behind

360 days after my PLAB 2 exam, and here I am—sitting behind my desk in rainy Tehran. Last week, while scrolling through Instagram—which is something that I hardly ever do these days—I came across something called FOMO. As with most scrolls, I barely gave it a thought. I saw the term, skimmed the caption about […]

دو ماه پس از رفتن یا تریلوژی سه کلمه در مهاجرت: تصمیم، مقایسه و فراموشی

این نوشته را زمانی نوشتم که دو ماه بود از ایران خارج شده بودم، نوشتم و حالا با اضافه کردن چند جمله و پخته‌تر کردنش دوست دارم نشرش بدهم: دو ماه از آخرین نوشته‌ام می‌گذرد و دوماه هست که برای اولین بار “زندگی” در خارج از وطن را تجربه می‌کنم. این‌جا می خواهم از این […]

صحبت با ریکی، ویکی و یکی دیگه درباره‌ی نوشتن هنگام عجز و لابه

مدتی می‌شود که این‌جا ننوشته‌ام در حالی که پس از آخرین نوشته‌ام در این‌جا اتفاقا خیلی هم در نوشتن فعال شده‌ام. شاید بتوانم بگویم روزهایی بوده که بیش از یک نوشته‌ی خوب هم داشته‌ام که از من بعید است. به هر حال سفر فرنگ آن هم برای من آن هم برای اولین بار آن هم […]

رجیستر یا رنج در شرایط حساس

در راه‌روی تنگ انگلیسی‌ساز ایستاده‌ام. در دهانه‌‌ی در دستشویی که نیازی نیست برای رفتن در آن دمپایی مخصوص داشته باشید. به سمت راست نگاه می‌کنم. نور کم‌سوی لامپ رشته‌ای به زور راهش را از پشت سر وشانه‌هایم پیدا کرده و اتاقی که بیش از یک ماه است تمام خانه‌مان شده است را نیمه روشن می‌کند. […]

نوشته‌ی آخر سال، یا داستان ما در وطن

همیشه روز ۲۹ اسفند هر سال و همین حدود بعدازظهر احساس می‌کنم باید بنویسم، آن هم بیشتر برای خودم تا هر کس دیگر. نوشتن همواره آخرین سلاح من برای جنگیدن بوده است. نوشتن در حقیقت شاید مانند چاقوی ضامن دار رابرت دنیرو در تاکسی درایور کمی تو را جلو ببرد، کمی امید به تو بدهد […]

یک تصمیم ناگهانی، یا خداحافظی از وطنی که دیگر نمیشناسمش

سهراب معمولی من! سلام به تو از جمعه ای که علی رغم عقب بودن سه روز از برنامه‌ی دیدن ویدیو‌های السیدی، اپلیکیشن عربی‌ساز احمق فلش بوک را کنار گذاشته ام و شاید برای ساعتی، دارم برای تو می‌نویسم. امتحان یک ماه جلو افتاد و اما دنیای من انگار از این رو به آن رو شد. […]

چرا بلاگر دات کام؟ یا وقتی می فهمیم همه چیز بیزینس است

    مدتی است دنبال فراغت این روزهایم بودم تا کمی به یادآوری دانش دست و پا شکسته قبلی htmlام بپردازم و با خرید یک هاست و دامین بلاگ شخصی ام را راه اندازی کنم. به فکر بودم که از سرویس های آماده مثل WordPress و یا joomla استفاده کنم. از آن جایی که برایم […]

چرا نوشتن؟ یا شروعی هم زمان با پایان طرح.

معاشرت‌های عمیق به بهانه‌ی کتاب؛ در باشگاه کتابخوانی ازتــا

مدت هاست که به نوشتن در یک مدیوم ماندگار و مخصوص به خودم فکر می کنم. مخصوص به خود را می توانم با مشخصه ی “یک صفحه مجازی که با دامین اختصاصی و تو چشم بیا” برایتان مشخص تر کنم. از آن جایی که در ایران به علت تورم و وضعیت زیبای  اقتصادی کشور، واحد […]